Web Analytics Made Easy - Statcounter

کارگردان سریال "کلبه‌ای در مه" درباره مقایسه این مجموعه با کارِ ماندگار "پس از باران" می‌گوید هیچ شباهتی بین این دو سریال وجود ندارد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چند شبِ گذشته "کلبه‌ای در مه" جای خودش را به ادامه سریال "گاندو" داد که ناگهانی روی آنتن آمد. سریالی که حسن لفافیان بعد از مرجان اشرفی‌زاده، کارگردانی آن را برعهده گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نوع روایت و داستان سریال و طبیعتِ استان گیلان باعث شد بارها با مجموعه قدیمی و ماندگارِ "پس از باران" مقایسه شود. حتی درنظرسنجی صداوسیما هم رتبه دوم پربیننده‌های سریال‌های تلویزیونی را از آنِ خود کرد. 

این سریال در ابتدا با نام "می‌جان" در اخبار منتشر شده بود که به دلیل شیوع بیماری کرونا عوامل و کارگردان این سریال تغییر کردند و نام این سریال نیز به "کلبه‌ای در مه" تغییر داده شد.

سام قریبیان در نقش برزو، فرخ نعمتی در نقش خان بزرگ، حسام محمودی با نقش دامون، رزیتا غفاری نقش نازگل، سیدمهرداد ضیایی نقش نادر، آشا محرابی نقش فرح، مریم بوبانی نقش طایه مادرخوانده می‌جان و سیده رویا حسینی در نقش می‌جان، جزو نقش‌های محوری این سریال بودند. 

شاید یکی از محاسنِ‌ ساخت این نوع سریال‌ها فارغ از ضعف‌ها و ایرادات ساختاری که در آن‌ها دیده می‌شود، آشنایی با گویش‌ها، لهجه‌ها، سرودها و آنچه که مربوط به فرهنگ یک منطقه می‌شود،‌ می‌تواند بسیار مؤثر باشد. حمایت از ساخت چنین آثاری که به آداب و سنت‌ها توجه دارد می‌تواند برای صیانت از اصالت ایران‌مان بسیار کمک‌کننده باشد. 

در این سریال به حوادث قبل از انقلاب سال 1357 پرداخته شده که نیاز است جوان‌ها و مخاطبِ امروز ما بیشتر از آن وقایع آگاه شوند و به تعبیرِ لفافیان کارگردان این سریال، ساخت چنین کاری در شرایط کرونا بسیار سخت بود. در کنار نقش‌آفرینی چهره‌های قدیمی و کاربلد، استفاده از چهره‌های جدید و حتی بومی فراموش نشد.

جاذبه‌های دیدنی بسیاری در کشور ما وجود دارد که هنوز خیلی از ایرانی‌ها از وجودش اطلاعی ندارند اما از طریق سریال‌ها و رسانه ملی می‌شود به تبلیغ آنها پرداخت که این اتفاق با نمایشِ‌ چنین سریال‌هایی می‌افتد. 

به سراغ حسن لفافیان کارگردان این سریال رفتیم و لحظاتی با هم به گفت‌وگو نشستیم:

حرفِ مهم دامون در سریال "کلبه‌ای در مه"

* بگذارید به عنوان مقدمه بحث، درباره تأثیرگذاری ساخت چنین سریال‌هایی در این روزگار بپرسم؛ با ساخت "کلبه‌ای در مه" دنبال چه بودید؟

سؤال شما این است که "کلبه‌ای در مه" در این روزها چه تأثیراتی می‌تواند برای مخاطبان داشته باشد؛ یکی اینکه برای استقامت آدم‌ها در این روزگار مهم است و با این همه، مشکلات خودمان را حفظ کنیم. در "کلبه‌ای در مه" دست درازی و سودجویی آدم‌‌ها را می‌دیدیم که جامعه امروز هم مملو از این اتفاقات است؛ شخصیت‌هایی دیدید که سر همدیگر کلاه می‌گذاشتند و دست‌درازی‌هایی که می‌کنند. چشمانی که به ناموس دیگری می‌‌افتد؛ و همه این‌ها در جامعه امروز هم هست. اتفاقاتی که ما به هزار و یک بهانه، گردنِ اقتصاد می‌اندازیم و از اخلاق خبری نیست. 

به بهانه اینکه اقتصاد ما را از بین برده، هزار بی‌اخلاقی می‌شود. حرفِ ما در "کلبه‌ای در مه" همین نمایشِ استقامت آدم‌ها در بسترِ درامی بود که از شکل‌گیری انقلاب و در شمالی‌ترین شهر ایران یعنی گیلان به تصویر کشیده شد. از طرفی به عشق پرداختیم که این فرضیه مقدس تنها با یک نگاه و فیزیکی و احساسی اتفاق نمی‌افتد بلکه بارها این حرفِ مهم از زبانِ دامون (حسام محمودی) بیرون آمد که اعتقادم اساسی است و دل‌نگرانم به خاطر اعتقادم، خانواده‌ام دچار مشکل شود. سعی کردیم نشان دهیم هرچیزی باید سرجایِ خودش باشد؛ اعتقاد مهم است و خانواده هم اهمیت دارد. 

خیلی‌ها جنگ نمی‌رفتند که ازدواج کنند و خیلی‌ها جنگ می‌رفتند و ازدواج نمی‌کردند. اما دنبالِ این هدف بودیم که بگوییم کسانی رفتند جنگیدند و به شهادت هم رسیدند اما خانواده داشتند و به تشکیل خانواده اهمیت می‌دادند. خوشبختانه این مفاهیم همیشه مورد استقبال مردم بوده و بازتاب‌هایی که داشتیم مردم درون‌مایه، محتوا و فضا و اتمسفر سریال را دوست داشتند. 

مردم نقش‌های منفی سریال را دوست داشتند

* قرار بود سریال "می‌جان" را مرجان اشرفی‌زاده بسازد که چندین دقیقه هم فیلمبرداری شد و سرانجام آن مجموعه تبدیل به "کلبه‌ای در مه" شد؛ چقدر از آن دقایق فیلمبرداری شده، تجارب و ترکیب بازیگران بهره بردید؟

از ابتدا این سریال به نام "کلبه‌ای در مه" تصویب شد با همین تهیه‌کننده آقای پروینی؛ مسیری را رفتند و به توافق نرسیدند و کار متوقف شد. بخشی به نوع کیفیت کار برمی‌گردد که مطلوبِ شبکه و تهیه‌کننده نبود و بخشی هم به زمان تولید برمی‌گشت و البته کرونا هم بخشی از آن بوده است. گروه دوست داشتند در تهران کار کنند و کارگردان این مسیر را دوست نداشته و به هر حال کار منتفی شد. طبیعتاً کارگردان جدید می‌آید ترکیب بازیگران خودش را دارد. 

در ابتدا بحث حسام محمودی مطرح بود که نقش دامون را کار کند اما یک هفته به کلید زدنِ کار مانده بود عذرخواهی می‌کند و زمان خانم اشرفی‌زاده جلوی دوربین نمی‌رود و آقای شعیبی را سرکار می‌آورند و ترکیب بازیگران جدید اتفاق می‌افتد. ما کار را شروع کردیم در پیش‌تولید، بخش اعظمی از بازیگران با توصیه یکسری از دوستان، راغب نشدند سر این کار حاضر شوند. از این بابت خوشحال شدم چون دوست داشتم بازیگران مدنظر خودم را داشته باشم و خوشبختانه خودم به این چیدمانِ بازیگری رسیدم. احساس می‌کنم بازی‌ها خوب اتفاق افتاد و کاراکترها درست کنار هم قرار گرفتند.

از دوره خانم اشرفی‌زاده، فقط خانم بوبانی و خانم حسینی ماندند که بخش‌های دو نفره‌ای از این دو گرفته شده بود؛ به خاطر اینکه به بیت‌المال ضربه نخورد از آن 60، 70 دقیقه استفاده کردیم. این تعداد دقیقه در میان 1500 دقیقه‌ سریالی که ساخته شد. 

خوشبختانه نقش‌ها خوب از آب درآمد؛ در بازتاب‌هایی که داشتیم از نقش‌های منفی داستان بسیار استقبال کردند نقش‌ منفی وقتی خوب ایفا می‌شود نقش مثبت هم به خوبی خودش را نشان می‌دهد؛ این دو مکمل هم‌اند. نقش‌هایی که خوب درنیاید به چشم می‌آید و آن یکدستی در بازی‌ها را از بین می‌برد. خوشبختانه این یکدستی و انسجام در ایفای نقش به خوبی دیده شد.

 ماجرای "عشقولانس" و قاب‌بندی و روی اعصاب من راه نرو...

* یکی از نکاتی که برخی از کارشناسان مطرح می‌کردند اشتباهات فاحشِ در سریال بود. مثلاً می‌گفتند این اتفاق در ادبیات سریال وجود داشت جایی که سیروس در گفت‌وگو با فرح از عبارت "عشقولانه" استفاده می‌کند یا در سکانسی برادر نازبانو می‌گفت روی اعصاب من راه نرو... در حالی‌که این اصطلاحات در زمان تاریخی سریال اصلاً باب نبوده است. در قسمت نوزدهم و سکانس گفت‌و‌گوی خان با پسرش هم قاب‌بندی دوربین غلط بود و نورافکن‌هایی که به دیوار اتاق خان نصب کرده بودند،در قاب دیده می‌شد. درباره این نقاط ضعف صحبت کنید و اینکه خودتان نقطه ضعفِ اصلی سریال را کجا می‌بینید؟

هرکاری نقاط ضعف و قوتی دارد. پافشاری روی صددرصد خوب بودنِ کار ندارم. جایی نورافکنی دیده شده و سقف‌مان نورهای بازتاب داشته جزو ضعف حساب نمی‌شود و زیبایی آن فضا را دیدم.  تلاشم را کردم که جذابیت کار را بالا ببرم، گاهی هم اشتباهاتی اتفاق افتاده است که از آن ضعف‌ها شانه خالی نمی‌کنم. اگر آن عبارت عشقولانه را استفاده کردیم نمی‌توانیم بگوییم آن موقع از این اصطلاحات استفاده نمی‌کردند و فقط برای این دوره است.

کارشناسانی که شما از آن‌ها نقلِ قول می‌کنید چقدر این سریال را دیده‌اند و چقدر اطلاعات دارند که در دوره‌های قبل از این اصطلاحات استفاده می‌شده یا خیر! یعنی کلمه عشقولانه یا روی اعصاب من نرو... 40 سال پیش نبوده، من دوست دارم مرجع یا منبعی به من معرفی کنند تا یاد بگیرم. دوره‌ای که سریال در آن ساخته شده سال 1357 است و این اصطلاحات در شهرستان‌ها باب نبوده اما در تهرانِ قدیم کاملاً باب بوده است. شخصیت ما مثل برادر نازبانو یعنی نادر به طورکل تهرانی است و این اصطلاح را به کار می‌برد.  

مسئله بعدی که درباره قاب‌بندی‌ها بود بسیار سطحی است؛ چرا که قاب‌بندی ربطی به چراغی که در کار دیده می‌شود، ندارد. در آن سکانسی که اشاره کردید یک لامپی دیده می‌شود ترجیحاً دیده نمی‌شد بهتر بود، ربطی به قاب‌بندی‌ها ندارد. قاب‌بندی‌های کار را با کمکِ مدیر فیلمبرداری سریال بستیم و از کار او دفاع می‌کنم. معتقدم قاب‌بندی‌ها خوب بوده اما اینکه در یک سریال 1500 دقیقه‌ای یک پلان را مثال می‌زنید که نور در آن دیده می‌شود و معتقدید قاب‌بندی اشکال دارد یک مقداری مغرضانه و غیرکارشناسی است.

اساسی‌ترین نقطه ضعف سریال را زمان می‌دانم؛ یعنی ما خیلی فشرده این کار را ساختیم. واقعاً اگر امکان را داشتیم چند ماه بیشتر فیلمبرداری ادامه پیدا می‌کرد شاید این طمأنینه باعث می‌شد کار با ظرافت و دقت بهتری از آب درآید. بازی‌ها و سکانس‌ها بهتر و با کیفیت‌تر ساخته شوند و خروجی با کیفیت‌تری داشته باشیم. اما روی هم رفته هر ضعفی در کار وجود دارد به عنوان کارگردان، با شجاعت می‌پذیرم و از آن شانه خالی نمی‌کنم.

* به زمان اشاره کردید، در پخش هم قدری این مشکل دو چندان شد و مخاطب آن‌طور که باید و شاید نتوانست منظم و مرتب این سریال را دنبال کند؛ با فوتبال و والیبال و یا قطع برق هم گریبانِ پخشِ درست سریال "کلبه‌ای در مه" را گرفت.

قبول دارم این نامنظمی بیننده را اذیت کرد و البته مرا هم به عنوان سازنده اذیت می‌کند. مطمئن باشید چند برابر خود تلویزیون هم اذیت می‌شود چون دوست دارد محصول فرهنگی‌اش که ساخته شده بهترین زمان دیده شود و بازخورد بیننده را هم داشته باشد. اما چاره‌ای نیست در بحبوحه مسابقات ورزشی این سریال روی آنتن شبکه سه رفت و در صورتِ پخش مجدد از شبکه آی‌فیلم و یا تماشا، شاید آن بخش از مخاطبینی که نتوانستند به خوبی این سریال را دنبال کنند، بهتر در جریانِ روایت و مفهوم این سریال قرار بگیرند. جالب است فارغ از این برنامه زنده غیرقابل پیش‌بینی و مسابقات، قطعی برق هم پخشِ سریال را تحت الشعاع قرار داد. مسابقات یورو به تایم 120 دقیقه می‌رسید و اتفاقات عجیب و غریبی که برای ما به وجود آمد. 

آیا "کلبه‌ای در مه" شبیهِ "پس از باران" است؟

* چرا آن‌قدر این سریال را با "پس از باران" مقایسه کردند؟

به نظرمن هیچ شباهتی بین این سریال و "پس از باران" وجود ندارد. دوستانی که این شباهت را مطرح می‌کنند یا "پس از باران" را ندیدند و یا سریال ما را ندیدند. نه شخصیت‌هایمان نزدیک به "پس از باران" است و نه این سریال ماندگار اتفاقاتش نزدیک به سریال ما است. اینجا داستان خانی بود و خانی که می‌خواهد زن دوم بگیرد. داستان تکراری که سالیان سال است در داستان‌های بومی اتفاق می‌افتد و در داستان‌های غیربومی و شهری وجود دارد؛ اینکه صرفاً آن سریال و این سریال در شمال فیلمبرداری شده‌اند به هم شباهت داشته باشند، نیست.

خانی که در سریال "پس از باران" وجود داشت یک خان مثبت و دوست‌داشتنی بود و وقتی هم کشته می‌شود برای این مرگ، ناراحت می‌شوند و طرح توطئه‌هایی که در آن سریال است آدم دلش می‌سوزد و اما اینجا اصلاً این‌طور نیست. به نظرمن همه دنبال این شباهت‌اند یک مسیر کاملاً اشتباهی است. دوستان در نگاه‌شان تجدیدنظر کنند. ما برای اینکه کارمان را قابل دیدن و دوست‌داشتنی کنیم تلاش نکردیم چیزی را کپی کنیم و یا عین آن را اجرا کنیم. تلاش کردیم داستان خودمان را به خوبی بیان کنیم امیدوارم این اتفاق افتاده باشد.

* بازیگری بود که از او دعوت کردید به دلیل پیشنهاد مبلغ نجومی نتوانستید در خدمتِ او باشید؟

واقعیت امر این است ترکیب بازیگران یکی از سخت‌ترین مراحل پروژه است و همیشه روی کاغذ، کاندید انتخاب می‌کنیم. تقریباً دست‌مان است که بازیگری قیمت نجومی پیشنهاد می‌دهد یا نمی‌خواهد آن کار را بپذیرد و یا می‌خواهد قیمت را بالا ببرد یا بهانه‌اش می‌گیرد یا نمی‌گیرد. ما بر این اساس سراغِ خیلی‌ها نرفتیم.

اصولاً بازیگردان نداشتم

* اما بازیگرانی انتخاب شدند که هم ستاره بودند و هم درخشیدند؛ در کارهایی که عمدتاً حضور دارید این شخصیت‌پردازی درست اتفاق می‌افتد؛ دلیلِ آن چیست؟

من اصولاً در کارهایم بازیگردان نداشتم نه اینکه به بازیگردانی اعتقاد ندارم؛ اما یا به شرایط مالی پروژه‌ها برمی‌گشت یا خودم احساس کردم نیاز نیست و با تعامل با بازیگران کار پیش می‌رود. یا در دلِ دورخوانی‌ها و درک نقش‌ها خودم می‌توانستم این هدایت را به دست بگیرم و در این کار با توجه به تعدد نقش‌ها نیاز به یک تمرکز بود؛ خوشبختانه با کمک خود بازیگران که واقعاً نگرانِ کارشان بودند تا به شخصیت‌پردازی درستی برسند. خوشحالم بیننده بازی‌های یکدست و خوبی را شاهد بود. 

معتقدم نمایش‌خانگی صرفاً دنبال ساخت کار خوب نیست

* دغدغه‌تان کارگردانی است؟ به سراغِ نمایش‌خانگی هم خواهید رفت؟

من دغدغه‌ام فیلمنامه خوب است و همیشه سعی کردم در هر کاری مفید باشم. حتی آن موقعی که مشاور پروژه‌ای بودم یا رفاقتی کار کردم. به نظرمن مهم‌ترین حرف را فیلمنامه خوب می‌زند؛ حالا چه طنز باشد و چه کمدی و پلیسی و درام عاشقانه؛ خیلی‌ها در بسیاری از کارها حضور داشتند و فیلمنامه را درست انتخاب کردند بهترین اتفاق افتاده؛ آنجایی که فیلمنامه اشتباهی انتخاب شده، راه اشتباه طی شده است. 

اگر یک متن و فیلمنامه خوب برسد مهم نیست چه مدیومی باشد. من اولویتم ساخت سریال خوب است. من معتقدم نمایش‌خانگی صرفاً دنبال ساخت کار خوب نیست بلکه آنجا بحث فروش مطرح است. کار در تلویزیون شرایط و خط قرمزهای خودش را دارد؛ در بحث قضاوت نیستم کسانی امروز در نمایش‌خانگی حضور دارند که تا دیروز در تلویزیون کار می‌کردند و آنجا واقعاً بحث مالی و فروش وجود دارد و مثلِ سینما آزادتر شده و خط قرمزهای متفاوت‌تری نسبت به تلویزیون دارد. 

من نگاهم این است کاری که در تلویزیون پخش می‌شود حداقل بالغ بر 30 میلیون مخاطب آن را می‌بینند اما در رسانه آن‌قدر بازخورد ندارد. آمار بیننده‌های نمایش‌خانگی به بیننده‌های تلویزیون نمی‌رسد و ترجیحم این است کارم بیشتر دیده شود. 

دو سریال جدید در راه آی‌فیلم/"پایتخت 6" از امشب شروع می‌شودماجرای مصدومیت بیوک میرزایی در سریال جدیدشدر پشت صحنه سریال شهید باهنر چه می‌گذرد؟+عکس

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: رسانه ملی تلویزیون شبکه سه سریال رسانه ملی تلویزیون شبکه سه سریال ترکیب بازیگران کلبه ای در مه نمایش خانگی پس از باران دیده می شود قاب بندی ها اشرفی زاده سریال ها بازی ها خیلی ها نقش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۴۰۶۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پدر مددکاری اجتماعی ایران: تعطیل کردن نمایش خانگی دردی از بحران‌های اجتماعی دوا نمی‌کند

معضلات اجتماعی که دسته بزرگی از مسائل مختلف را در برمی‌گیرند، مدت‌هاست که به بخش گریزناپذیری از پرداخت به واقعیت‌ها تبدیل شده و انعکاس آن‌ها در فیلم و سریال‌ها از ملزومات شکل دادن به داستانی بر مبنای حقیقت محسوب می‌شود. اتفاقی که البته اغلب مورد نقد قرار گرفته و بخشی از شیوع همان معضلات به گردن آن انداخته می‌شود.   اما مصطفی اقلیما پدر مددکاری اجتماعی ایران، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه نظری خلاف این موضوع دارد و معتقد است که نباید بار همه مسائل را بر گردن فضایی مثل نمایش خانگی انداخت، فضایی که بی‌پرده‌تر، از آنچه در جامعه شاهدش هستیم می‌گوید.   اقلیما در گفتگو با جوان آنلاین، در خصوص دخیل بودن رسانه‌های مختلف از جمله شبکه نمایش خانگی در اشاعه معضلی مثل اعتیاد یا مصرف دخانیات که در برخی از آمار به آن اشاره می‌‎شود‏، بیان کرد: زمانی که از یک مسئله اجتماعی حرف می‌زنیم، باید حواسمان باشد که آن معضل یک روزه به وجود نیامده و اشاعه آن به دست کم چند سال زمان نیاز دارد. در واقع نمی‌توان گفت که، چون در فلان سریال بازیگری سیگار می‌کشد، پس او باعث افزایش مصرف دخانیات شده است، بلکه تمام این آثار معلولی از علت اصلی هستند.   او با تأکید به لزوم رفع علت هر معضلی از پایه و اساس آن افزود: در این چرخه اگر به عنوان مثال دزدی را گرفتند، نمی‌توان گفت، چون پلیس حواسش نبود، او دزد شده چرا که تبدیل یک انسان به فردی که دزدی می‌کند در یک لحظه اتفاق نمی‌افتد، بیکاری، گرانی و موارد دیگری هستند که به هم متصل‌اند و در نهایت باعث می‌شوند تا یک نفر دست به دزدی بزند.   در سوی دیگر اگر به من بگویند فردی دو سال است که درگیر اعتیاد شده، من آن را نمی‌پذیرم و مثلا اگر آن فرد ۲۲ ساله باشد، می‌گویم او ۲۲ سال است که اعتیاد دارد چرا که از بدو تولد او تا این سن موارد گوناگونی مثل شرایط اجتماعی، مدرسه، محیط، جامعه و ... در رشد او و سوق دادنش به این سمت دخیل بوده‌اند، تا جایی که او دیگر طاقت نیاورده و درگیر این جریان شده است. به همین دلیل است که قبل از ارائه هر آماری باید ریشه آن را پیدا و حل کرد.   عدم وجود آمار متقن هم یکی دیگر از مواردی بود که اقلیما با اشاره به آن گفت: هر کسی که درباره موضوعی آماری را ارائه داد، قابل قبول نیست و باید دلیل و مدرک داشته باشد چرا که در واقعیت ما به معنی واقعی کلمه آمار دقیقی از اشاعه معضلات مختلف نداریم.   در این میان هر فردی به خودش اجازه می‌دهد تا حرف بزند و آمار بدهد‏، جریانی که در کلِ مملکت ما اغلب به چشم می‌خورد و باعث شده تا هر کسی در هر فضایی پیرامون جریانی که تخصصش را ندارد، نظر بدهد.   مصطفی اقلیما پدر مددکاری اجتماعی ایران، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه   این جامعه‌شناس افزود: گاهی می‌گویند اگر جوانان گرایش بیشتری به سیگار و دخانیات پیدا کرده‌اند، به دلیل نمایش آن در سریال‌ها است، در صورتی که همانطور که اشاره کردم، این انعکاس معلول علت اصلی آن است. یک جوان سیگار می‌کشد، چون بیکار است‌‏، حوصله‌اش سررفته یا درگیر فشار‌های روانی شده که همین جامعه به آن وارد کرده است.   این قیاس هم مثل چسباندن عنوان افسردگی به هر بیماری است که حال خوبی ندارد.   جالب است بدانید هیچ روانشناس و روانپزشکی در زمینه افسردگی به معنای واقعی در ایران کار و تحقیق منسجم نکرده است و از طرفی به هرکسی که می‌گوید حالم خوش نیست، عنوان افسرده را می‌دهند!   این در حالی است که اتفاقا ما چندان افسرده واقعی نداریم، کسی که افسرده است نمی‌تواند بار‌ها با خانواده‌اش بحث کند یا حتی فعالیت خاصی داشته باشد، اما مثل خیلی از موارد‌‏، این عنوان یعنی افسردگی را به هرکسی که به دلایل مختلفی خوب نیست، اختصاص می‌دهند.   اقلیما با بیان اینکه نمی‌شود با پاک کردن صورت مسئله، جلوی مردم را گرفت، عنوان کرد: در ادامه همین جریان است که در خصوص فضایی مثل نمایش خانگی چنین آماری مطرح می‌شود تا بهانه‌ای باشد برای تعطیل کردن آن، اما نمی‌شود جلوی مردم و اشاعه معضلات اجتماعی را به این صورت گرفت و این اقدامات تنها دخالت در کار دیگری محسوب می‌شود.   ما در این موارد به علت‌ها فکر نمی‌کنیم و تنها معلول را می‌بینیم. می‌گوییم نمایش خانگی به بعضی بحران‌ها دامن می‌زند‏، پس باید آن را جمع کرد! غافل ازینکه با این اقدام مشکل را ده برابر کرده‌ایم، زیرا بعد این سوال به وجود می‌آید که اگر مردم این سریال‌ها را نبینند‏، پس چه چیزی را تماشا کنند؟ تلویزیونی را که هیچ برنامه‌ای ندارد و تنها معطوف به خبر و چند برنامه گفت‌‎و‌گو محور است یا ماهواره و رسانه‌های دیگر را؟   مردم نمایش خانگی و سریال‌ها را دنبال می‌کنند، چون قصه دارد و در جایی مثل تلویزیون این اتفاق وجود ندارد.   پدر مددکاری اجتماعی ایران در پایان خاطر نشان کرد: در تمام جوامع با مطرح کردن مشکلات به دنبال حل آن می‌روند‏، این اتفاقی است که باید به آن پرداخته شود نه آماری که در واقع وجود ندارد و یا دقیق و درست نیست. آمار باید برگرفته از تحقیقی مدون باشد نه اینکه بر مبنای نظر یک یا چند نفر شکل بگیرد و ارائه شود.   ما این شکل از آمار را نداریم، چون هزینه زیادی می‌طلبد و امروز استاد دانشگاه و محقق ما‏، راننده اسنپ شده، اما این بودجه در اختیارش قرار نمی‌گیرد، چون اگر بخواهد روی یک موضوع کار کند، باید هزینه زیادی صرف آن شود و وقتی این اتفاق نمی‌افتد، یک نفر صحبتی را مطرح می‌کند و دیگری با اعلام اینکه مثلاً شیوع اعتیاد را بررسی کرده‌ایم آن را مطرح می‌کند.   علاوه بر این ما با آسیب‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنیم که همه و همه عامل شکل‌گیری معضلاتی مثل اعتیاد‏، بزهکاری و... می‌شوند. در این میان هم اغلب کسی پاسخگو نیست. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • روایت بازیگر زن سینما از پشت صحنه سریال اسکار | آقای مدیری آدم را بد عادت می کند
  • اعتراف یک کارگردان: من از نزول خوار‌ها پول می‌گرفتم تا...
  • عمو پورنگ از تلویزیون رفت
  • اعتراف یک کارگردان: من از نزول خوار‌ها پول می‌گرفتم
  • اعتراف یک کارگردان: من از نزول خوارها پول می‌گرفتم تا...
  • شکایت آموزش و پرورش از یک سریال نمایش خانگی
  • شکایت آموزش و پرورش از یک سریال‌ نمایش خانگی
  • آموزش و پرورش علیه یک سریال نمایش خانگی شکایت کرد
  • آموزش و پرورش از یک سریال نمایش خانگی شکایت کرد
  • پدر مددکاری اجتماعی ایران: تعطیل کردن نمایش خانگی دردی از بحران‌های اجتماعی دوا نمی‌کند